سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 8:34 صبح سه شنبه 91/9/7

بنام خدا
سلام دوستان خوبم. سال‌های پیش در شهر اراک تئاتری در سینما شهرصنعتی بروی صحنه رفت بنام شاهد غضبان. کار آقای جلال ابوالمعصومی. من با دوست هنرمندم آقای کیومرث حقیقی که با بچه های گروه آشنا بود به دیدن این تئاتر رفتیم و الحق به دلم نشست. داستان شیخ صنعان بود و برای من تا انموقع چیزی ار داستان نخوانده بودم بسیار شیرین به طعم نظر آمد. بعد که منطق‌الطیر را خریدم مرتب به آن سر می زدم ومی‌خواندم و لذت می بردیم. حالا با جرات می گویم که عطار را خیلی دوست دارم. داستان شیخ صنعان منطق‌الطیر یکی از زیباترین و لطیف ترین داستان‌های این کتاب با ارزش است. داستان پیری‌ که بعد از 50 بار حج بجا آوردن خواب می بیند در روم بت را سجده می کند:
 بایدم رفت سوی روم زود
 تا شود تعبیر آن معلوم زود
 چهار صد مرد مرید معتبر
 همرهی کردند با وی در سفر
 می شدند از کعبه تا اقصای روم
 سیر می کردند سر تا پای روم
 از قضا را بود عالی منطری
 بر سر منظر نشسته دختری
 دختری ترسا و روحانی صفت
 بر سر روح‌الهش صد معرفت
 بر سپهر حسن در برج جمال
 آفتابی بود اما بی زوال
 هر که دل در زلف آن دلدار بست
 از خیال زلف او زنار بست...

دختر ترسا چو برقع برگرفت
بند بند شیخ آتش درگرفت
شد بکل از دست بر پای اوفتاد
جای آتش بود و بر جای اوفتاد....
 شیخ عاشق دختر ترسا می شودو... 400 بیت شعر است خیلی از آن را حفظ کرده‌ام اما هنوز کامل حفظ نشده‌ام. اما می خواستم بگویم که من فکر می کنم اولین درسی که عاشقی به انسان می دهد ایثار است. یعنی از خود گذشتن یعنی کس دیگری در زندگی برایت مهم باشد یعنی این منیت را زیر پا بگذاری و این برای شیخ اتفاق نیفتاده و او شاید به این امر مغرور است آخر در اوایل داستان عطار می گوید
هر که بیماری و سستی یافتی‌
از دم او تندرستی یافتی
خلق را فی الجمله در شادی و غم
مقتدایی بود در عالم علم...
شیخ در این سفر که به عاشقی منجر می شود همه‌ چیز را می دهد و تازه برایش لذت بخش هم هست. یاران از او می پرسند
آن یکی گفنتش که تسبیحت کجاست؟
کی شود کار تو بی تسبیح راست!
کفت تسبیحم بیفکندم ز دست
تا توانم در میان زنار بست
آن دگر گفتش پشیمانیت نیست
یک نفس درد مسلمانیت نیست؟
گفت من باشم پشیمان بیش از این
که چرا عاشق نبودم پیش از این...
شیخ شراب می نوشد و چون از او میخواهند قرآن آتش بزند انجام نمی دهد اما مجبور به قبولی دین عیسی می شود و برای کابین دختر مجبور به پرورش خوک می شود و از رسول(ص) روایت هست که مسلمانان به هیچ عنوان پرورش خوک نداشته باشند. شیخ این همه خواری را قبول می کند بخاطر عشق. اما در نهایت با خواب دیدن یکی از یاران رسول‌الله را شیخ عشقش الهی می شود و نجات می یابد و تازه دختر ترساست که عاشق می شود... حتما بخوانید لذت خواهید برد!
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
11
:: بازدید دیروز ::
54
:: کل بازدیدها ::
357974

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::