سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 6:1 عصر شنبه 87/6/30

یا حی و یا قیوم

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند                    وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند                        باده از جام تجلی صفاتم دادند‏
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی              آن شب قدر که این تازه براتم دادند

می گویند یک بار در سال است و شب قدر است. علامه طباطبایی در تفسیر سوره قدر چندین نکته را می آورد که به اختصار بیان می کنم.
1. در این سوره آن شبى که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده ، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه گیرى است ، پس شب قدر شب اندازه گیرى است ، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى کند، زندگى ، مرگ ، رزق ، سعادت ، شقاوت و چیرهایى دیگر از این قبیل را مقدر مى سازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است بر این معنا دلالت دارد (انا انزلناه فى لیله مبارکه ).

2. بعضى دیگر گفته اند: کلمه (قدر) به معناى منزلت است ، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته ، و یا عنایتى که به عبادت متعبدین در آن شب داشته .
3. بعضى دیگر گفته اند: کلمه (قدر) به معناى ضیق و تنگى است ، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده اند که زمین با نزول ملائکه تنگ مى گردد. و این دو وجه به طورى که ملاحظه مى کنید چنگى به دل نمى زند.
4. در کلام خداى تعالى آیه اى که بیان کند لیله مذکور چه شبى بوده دیده نمى شود بجز آیه (شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن ) که مى فرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده ، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم مى شود شب قدر یکى از شبهاى ماه رمضان است ، و اما اینکه کدامیک از شب هاى آن است در قرآن چیزى که بر آن دلالت کند نیامده ، تنها از اخبار استفاده مى شود.

5.  شیعه امامیه اعتقاد به 19 یا 21 یا 23 ماه رمضان  برای این شب بر اساس روایتی از حضرت امام صادق(ع) دارد در صورتی که بعضی از اهل تسنن اعتقاد به شب 27 ماه رمضان نیز دارند.
______________

در سوره قدر گفته شده این شب از هزار ماه بهتر است. واضح است از هزار ماهی که شب قدر در آن ماهها نباشد. وقتی که هزار ماه را به دوازده تقسیم کنیم عدد ....33333/83 بدست می آید. الان 83 سال یعنی یک عمر نسبتا طولانی. پس اگر در این شب توانستی بهره ببری به اندازه یک عمر برایت کفایت می کند.  یک شب شب زنده داری و وصال با معبود به اندازه یک عمر ارزش دارد. اینکه این شب را در نیمه دوم رمضان قرار داده اند شاید بدین دلیل باشد که روزه دار بیش از نیمی ار راه رسیدن به معبود را پشت سر گذاشته و خودسازی این ماه او را آماده راز و نیاز و گریه استغاثه از درگاه معبود نموده است. می خواهم بگویم هر شبی که انسان توانست شب زنده داری کند و با خدای خودش راز و نیاز کند برای او یک قدر است و می تواند سرنوشت خویش را تغییر دهد که علامه نیز این را آورده است که دعا می تواند سرنوشت و نوشته در شب قدر را تغییر دهد.

یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:13 عصر سه شنبه 87/6/12

الهی به امید تو

ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد                عیش و طرب و باده به وقت سحر افتاد

بالاخره چون هر ساله عطر رمضان بر سراسر گیتی طنین انداز شد و ماه روزه از راه رسید و دوباره  و چند باره اختلاف ها بر سر اعلام ماه روزه به اوج رسید. عجیب است که ما در اعلام هیچ ماهی با اعراب و مخصوصا کشور عربستان اختلاف نداریم ولی تا ماه روزه از راه می رسد معمولا ما یک روز بعد از آن ها این تاریخ را در پی خواهیم داشت. دلیلش هر چه میخواهد باشد به نظر اینجانب باید این اختلاف در سایر ماه ها خودش را نشان دهد تا ما باور قطعی کنیم که در تعریف ماه جدید با آن ها اختلاف داریم. یکی از اساتید گروه فیزیک دانشگاهمان می گوید از لحظه طلوع ماه جدید تا لحظه دیدن آن با چشم معمولی 18 ساعت وقت لازم است و علت اصلی اختلاف ما با اعراب بر سر همین تعریف ماه نو است. آن ها اعتقاد دارند وقتی که ماه جدید متولد شد چون با تلسکوپ قابل دیدن است کار تمام است و ما شیعه ها که معمولا بروزتر هم هستیم نمی دانم بر اساس کدام منطق اینگونه عمل می کنیم یعنی تا با چشم معمولی نبینیم هیات که قبول کنیم. تازه در چند وقت قبل در اعلام عید سعید فطر  مساله تا آنجا پیش رفت که در یک خانه یکی روزه بود و یکی در شادی عید غرق بود البته با دلهره که نکند ماه روزه باشد و او در حال روزه خواری است. اگر اینگونه باشد هر کس تا خودش ماه رمضان را نبیند نمی تواند ماه روزه را شروع کند مخصوصا کسانی که چشمشان ضعیف است. به نظرم می توان به این مساله مهر خاتمیت زد و تعریف ماه نو را دقیق ارائه داد اگرچه نگارنده شیوه کشور عربستان را در اعلام ماه نو علمی تر و منطقی تر می دانم. حدیثی داریم که اگر فرد عاقلی و راستگویی  اعلام کند که ماه را دیده است بر همه ی مردم آن بلاد ماه نو اتفاق می افتد. آقام خدا بیامرز خاطره ای از یکی از علما احتمالا آیت اله بروجردی را نقل می کرد که می گفت کودکی 10 الی 12 ساله به خدمت ایشان رسید و گفت که من ماه شوال را دیده ام! آقا از ایشان سوال نمود که آقا داری؟ یعنی پدرتان در قید حیات است و پسر جواب می دهد وقتی از خانه بیرون آمده ام داشته ام ولی الان نمی دانم. آیت اله فرمان عید فطر را صادر نمود که برید افطار کنید!

یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:57 صبح جمعه 87/1/2

ای مقصد همت بلندان      مقصود دل نیازمندان

سال 86 نیز رخت بر بست و رفت و جای خویش را به سال جدید سپرد و برای من این اواخر سال 86 بس کار زیاد  انباشته گردیده بود که حتی دادن جواب های پیامک دوستان هم مقداری سخت گردیده بود  چون دوستان تعدادشان به لطف الهی زیاد است و مهرشان افزون و از خدا در این ابتدای سال 87 تقاضا دارم که تعداد دوستان را بیش و مهرشان را بیشتر نماید.  می دانم مدت مدیدی است که نتوانستم مطلب جدیدی برایتان ینویسم که این هفدهمین سمینار آنالیز ریاضی که من دبیر اجرایی آن هستم دمار از دماغ  وقتم درآورده. چند شبی است که رمان چرم ساغری بالزاک را شروع کرده ام که فعلا بیسار قوی آغاز شده و اگر همینگونه پیش رود احتمالا نیمه کاره رها نخواهد شد! فرا رسیدن بهار طبیعت و نوروز بزرگ ایرانیان بر همه ی شما دوستان که مرتب به این وبلاگ سر می زنید مبار باشد.

 در این اواخر سال 86 دکتر عبدالکریم سروش مطلبی را در باره حضرت رسول مطرح کرده بود که بسیاری را به واکنش وادار نموده بود آیت اله سبحانی دو جوابیه را مطرح کردند و همچنین آیت اله نوری همدانی،  که این دو چون از جایگاه مرجعیت به دفاع از نظرات خویش پرداخته بودند نتوانسته بودند جوابی در خور توجه مطرح نمایند فقط به سروش اهانت هایی را روا داشتند و سپس نصیحت که به دامان اسلام برگزدد و الخ... می خواستم بگویم جواب دادن به فردی چون دکتر سروش کار ساده ای نیست و حداقل باید در حد ایشان مطالعه داشت و تحقیق نمود تا جواب از حداقل منطقی برخوردار گردد. مثلا گفتن این مطلب از طرف آقای نوری همدانی که ایشان قبلا حاج فرج بوده و مترجم نظرات ما جز به تحقیر سروش از دید ایشان کمکی نمی کند. باز جوابیه آیت اله سبحانی که چند شعر از مولوی را زینت بخش خویش قرار داده بود. مجید مجیدی هم که یک مطلب احساسی مطرح نموده بود که مورد استفاده آقای صفار هرندی وزیر ارشاد باشد و تایید مطلب توهین به ساحت مقدس رسول الله. اما من  خویش را در حدی نمی دانم که بتوانم نظر ایشان را رد یا قبول کنم فقط می خواهم بگویم فضا را لطفا غبار آلود نکنید بگذارید اهل فن جواب های خویش را مطرح نمایند بچه های بسیج اساتید دانشگاه خودمان هم داشتند امضاء جمع می کردند که نظرات ایشان را محکوم کنند و خیلی از اعضای محترم هیات علمی یا کارشناسان آموزشی که بالاخره اهل تفکر هستند پای بیانه را امضاء کردند فقط شاید بهار  و تعطیلات نوروز باید به داد سروش برسد وگرنه باید آماده تکفیر باشد که پروژه اش کلید خورده است. سروش می گوید جبرئیل در خدمت پیامبر است و نه پیامبر در خدمت جبرئیل! که نظر حضرت امام در سوره حمد و ابیاتی نیز از مولانا را به عنوان گواه خود می آورد و وقتی به این ابیات مثنوی دقیق می شویم می بینیم که سروش مطلب جدیدی نگفته این ها را صدها سال قبل مولانا مطرح کرده و فقط سروش به زبان امروزی آن را بازخوانی کرده است. برای گفته خویش هم به مقام حضرت رسول در معراج اشاره می کند که در جایی جبرئیل از رفتن باز می ماند ولی رسول الله به حرکت  به سوی خدا ادامه می دهد. شعر مولانا

بار دیگر از ملک پران شوم .... و شعر دکتر سروش پای پر آبله جبریل و تو چابک سواری 

به زیبایی به این مطلب اشاره دارد. یعنی کسی که از لحاظ مقام در دون کس دیگر است نمی تواند او را بخدمت گیرد. سروش می گوید پیامبر قبل از این که یک پیامبر یاشد یک انسان است و انا بشر مثلکم را می آورد و این شخصیت انسانی او بر روی قرآن تاثیر گذاشته ولی موازی با آن این مطلب را می آورد که شخصیت انسانی حضرت رسول باعث نمی شود که ایشان مطلبی را به زبان آورد که مطلوب خداوند نباشد یعنی هرچه رسوال الله گفته عین مطلبی است که خداوند خواسته است اگر در  جایی مطالب قرآن شاد و جایی دیگر هزن آلود است که  نشان از این دارد که آورنده در اینجا ناراحت یا خوشحال بوده است،  این ناراحتی و خوشحالی که بر روی متن تاثیرش پیداست همان چیزی است که خداوند می خواهد. اگر این مطلب را قبول کنیم که هر چه حضرت رسول گفته  گفته همان مطالب خداوند است دیگر جار و جنجالی باقی نمی ماند حتی اگر بگوید این مطلب اوج شعر است  یا نسبت شاعری دادن به رسول الله. هر چه در قران هست خواست خداوند است حال چه شعر است و یا چه نثر همه ی این ها که رسوال الله مطرح کرده همان است که خدا خواسته پس نمی دانم هوار آقایان برای چیست!

ای شاه سوار ملک هستی      سلطان خرد بچیره دستی

ای ختم   پیمبران    مرسل     حلوای پسین و ملح اول

ای حاکم   کشور  کفایت          فرمانده ی فتوی   ولایت

ای بر سدره  گشته   راهت      وی منظر عرش پایگاهت

ای خاک  تو   توتیای   بینش       روشن بتو چشم آفرینش

دارنده ی   حجت      الهی       دانند  ی راز صبحگاهی 

 ای کنیت     نام   تو موید

بوالقاسم  وانگهی محمد

یا حق

   


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 5:57 عصر یکشنبه 84/11/30

بنام خدا

آری محرم است و  دوباره حال و هوای شهر دگرگون شده است و همه جا سیاهپوش حسین هستند. به قول دکتر شریعتی در ثار باید بار دیگر بر بارگاه حسین دقت کرد و دید که چرا پرچم سرخ برپاست. برای اینکه انتقام خون حسین (ع) از جباران تاریخ گرفته نشده است. حتما می گویند هزار اندی سال این حرف ها باید گفت این پرچم سرخ یک نماد است و یک نشانه که راه گم نشود! کدام راه همان راهی که زینب در فردای آن روز در بارگاه عبیدالله آغاز کرد و زبان گویایش در شام ولوله به پا کرد و یزید را وادار کرد که گناه کرده ی خویش را به گردن دیگران بیندازد. آری قبله یک خانه مکعبی است تا راه گم نشود و این پرچم سرخ نیز نماد پایمردی مردی صلح طلب است که به جنگش کشانده اند. از او بیعت خواسته اند. او یک بار طعم تلخ بیعت با معاویه را چشیده است و دیگر نمی تواند حکومت ظلم را تحمل کند. پس هرگز تن به ذلت نداد. در آینده بیشتر می نویسم

یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:10 عصر سه شنبه 84/11/18

 

بنام خداوند رحمان ، خدای آفریننده ی محمد (ص)

اینکه در نوشته هایم همیشه نام محمد می آید بخاطر جفایی که به این انسان آزاده شده است. و باید آنقدر نامش را تکرار کنیم تا جهانیان پی به عظمت او ببرند. در ابتدا این چند نصیحت را بخوانید:

هر گاه فکر کردی گناه کسی آنقدر بزرگ است که نمی توانی او را ببخشی.بدان که آن از کوچکی روح توست نه از بزرگی گناه او.

 دو چیز را فراموش نکن : یاد خدا و یاد مرگ .
دو چیز را فراموش کن : بدی دیگران در حق تو و خوبی تو در حق دیگران .
چهار چیز را نگه دار : گرسنگیت را سر سفره دیگران، زبانت را در جمع، دلت را سر نماز و چشمت را در خانه دوست.

و حالا این مقاله زیبای دکتر عبدالکریم سروش در رسای حضرت خاتم المرسلین  به مناسبت حتک حرمت این پیامبر بزرگ

چه به آتش آزادی چه به آتش غیرت

ظالم آن قومی که چشمان دوختند
وز سخن ها عالمی را سوختند

حق آزادی بیان گویا امروزه تکلیفی شده است تا با نام محمد گستاخی و دلیری کنند.

از این خصمانه تر چنگ در خون آزادی نمی توان برد. مسلمانان از این کار رائحه توطئه و تخریب می شنوند و در آن رسم تطاول می بینند و تبانی و تلاقی سکولاریسم و بنیادگرایی را می خوانند. باید به خدا و خرد پناه برد از اینکه فوندامنتالیسم سکولار هیزم بر آتش فوندامنتالیسم دینی [که گاه به هوس نام غیرت دینی بر خود می نهد] بریزد و آشوب و اشتلم برانگیزد.[*]

نیکخواهانی که در پی تحکیم ستون های دیالوگ هستند، از اینکه گردش گزاف قلمی همه جهد و جهاد آنان را غرقه سیلاب خشونت و خصومت کند، چرا اندوهگین نباشند؟

ناشران نافرهیخته آن نقوش نازیبا [در رسانه های دانمارک و نروژ و سوئد و اسپانیا...] باید اینک شرمنده و پوزش خواه دل های بریان و چشم های گریان و جان های بی تاب و روح های مجروحی باشند که از نهیب آسیب آن بی حرمتی بر خود پیچیده اند و لرزیده اند.

آزادی بیان محترم است، چون آزادی آدمی محترم است و آزادی آدمی محترم است چون آدمی خود محترم است و اگر تیغ آزادی جامه حرمت آدمی را چاک کند چه جای تیز کردن آن تیغ برهنه است؟ آزادی بیان نه یگانه حق آدمی است و نه برترین حقوق او. و اگر با دیگر حقوق آدمیان موزون و مقید نشود، قامت حقوق را ناساز و بی اندام خواهد کرد. آزادی نه یک مرکب شخصی بل یک مسابقه جمعی است و آنکه با نقض قواعد این بازی چراغ رقابت خردورزانه را خاموش می کند، از خرد و آزادی چه بر جای خواهد گذاشت؟

ادب بیان ادب خاموشی هم هست و آنکه از حق آزادی بیان بهره می جوید اما حق خاموشی را نمی گذارد، فقط به نیمی از حقیقت دست یافته است. حکیمان مگر نگفته اند:

دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

و که گفت که آزادی بیان جواز آزادی عمل هم هست؟ و مگر جای انکار است که تخفیف و تحریک دو عمل اند نه دو سخن؟

امروزه به تقریب، ربع ساکنان ربع مسکون مسلمانانند که نام نامیرای محمد را هر روز در ماذنه ها به بلندی بانگ می کنند و در نمازها با درود و ستایش بر زبان می آورند. این نام، ناموس مسلمانی است. سرمایه و ثروت قدسی امت احمدی است. پرچم خجسته غرور و شعور و آرمان و اندیشه و آبروی عالم اسلامی است. نماینده و نماد همه ارواح مکرم و پاکان دو عالم است. "نام احمد نام جمله انبیاست".

خوار داشت این نام، خوارداشت تمدن کلانی است که بر صورت صاحب آن نام ساخته شده است، خوار داشت هزاران هزار جان شیفته ای است که از او هویت می گیرند و معنویت می آموزند، خوار داشت صدها عالم و عارفی است که از سفره او قوت و قوت گرفته اند و می گیرند. خوارداشت غرور و شعور و عشق و ایمان پاره بزرگی از بشریت است.

باکی نیست. سوزاندن این عود چه به آتش "آزادی" و چه به آتش "غیرت"، عالم را عطرآگین خواهد کرد. اما آتش افروزی آیا ادب آزادی و دینداری است؟

قصد کرده ستند این گلپاره ها
که بپوشانند خورشید تو را
در دل که لعل ها دلال توست
باغ ها از خنده مالامال توست

  • این قطعه را می نوشتم که اخبار دل آزار آتش زدن سفارت خانه ها در دمشق و بیروت و تهران رسید. دانستم که این تندروها در برانگیختن آن تندروها نیک کامیاب شده اند. این کامیابی را، که عین ناکامی اعتدال و مداراست، باید به جهان اسلام تسلیت گفت. محمد [ص] که خود آموزگار آزادی و غیرت بود اینک قربانی جفای آزادی درایان و غیرت فروشانی می شود که خاک در دیده حریت می زنند و چاک در دامن دیانت.

نظرات خویش را اگر حوصله کردید بگذارید منت بر سرم گذاشته اید


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:19 عصر دوشنبه 84/11/17

بنام خدای بی همتا و آفریننده انسان والا محمد رسول الله

امروز بالاخره چندتا از این کاریکاتورها را دوستی برایم فرستاد و وقتی ان ها را دیدم گفتم مطلبی به مطالب قبل اضافه کنم.

در یکی از این کاریکاتورها تصویری از یک مرد عرب بسیار خشن نقش بسته و دو زن در کنار او که روبند دارند و فقط چشمانشان پیداست و مرد عرب که به زعم نقاش نادان حضرت خاتم المرسلین است روی چشمانش مثل چشمان دزدان سیاه کشیده شده که مثلا شناسایی نشود. شمشیری در دست دارد و قیافه ای شبیه به دزدان دریایی عرب برای او نقش بسته اند .  حالم به هم خورد و به کسانی که تظاهرات راه انداختند آفرین گفتم و فهمیدم که چه چهره ای از محمد (ص) در جهان فعلا تصویر شده است.

باید دست به کار شد و چهره ی این مرد را که همه ی دارایی خود و همسرش را در شعب ابیطالب خرج کرد تا اندک مسلمین موجود از گرسنگی نمیرند را به جهان معرفی کرد. آیا چنین مردی می تواند این چنین چهره ای داشته باشد؟ کسی که به ملاقات زنی می رود که هر روز خاکروبه به روی او می ریزد. کسی که در اوج قدرت قاتل عموی خویش حمزه را می بخشد. کسی که مزد آزادی اسیران را با سواد کردن مسلمانان قرار می دهد. کسی که در پایان عمر خویش همه را در مسجد جمع می کند و از همه حلالیت می طلبد و شلاق به دست کسی می دهد که روزی سهوا شلاقش به او خورده تا تلافی کند. کسی که باید هر شب برای نماز شب به پا خیزد (یا ایها المزمل) و نماز شب چیزی جز مغازله با معشوق نیست، یعنی او کسی است که در منتها الیه جاده عشق قرار دارد و همه راه را پیموده. کسی که سفارش به بوی عطر می کند آیا می تواند چنین باشد؟ حاشالله.


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:6 عصر شنبه 84/11/15

بنام خدای بی همتا و آفریننده محمد بنده و رسول خدا

حالم از این گرفته که ما این همه بدهکار به حضرت رسولیم ولی نمی توانیم چهره ی زیبا و با صفایش را که هر روز از پنجره ی روبروی خانه فاطمه به دخترش سلام می کند را  به کاریکاتور سازان معرفی کنیم تا وجدان های بیدار جهان اگر به قصد اهانت قلم بر می دارند دلشان بلرزد.  مطلب زیر را به سایت همشهریمان فرستادم و بنا به عادت تصویرش را اینجا گذاشتم تا مطالبم یک جا جمع شود.

 

سلام آقای دکتر مهاجرانی
حال شما؟ آقا نوشته ی شما و دیگران تاثیر خود را گذاشت و حساسیت ها هم در ایران کماکان رو به فزونی است و امیدواریم که از حد به در نرود که افراط و تفریط در ما ایرانی ها همیشه بوده و خواهد بود. آن چیزی که در این نوشته شما مورد اهمیت است معرفی چهره ی حضرت رسول است و مخصوصا نظر قرآن کریم در مورد پیامبران پیشین است.در مورد زندگانی پیامبر   قبلا هم گفتم کم در این باره به زبان های خارجی گفته شده و البته به زبان خودمان هم  کافی نیست  و در بین این ها که موجودند شاید بهترینش مجموعه آثار شماره ی 30 دکتر شریعتی یعنی اسلام شناسی مشهد است که بسیار زندگی حضرت رسول را زیر ذره بین گرفته و چه چهره ی دوست داشتنی از ایشان ترسیم کرده است. باید این کتاب ها به عربی و انگلیسی برگردانده شود تا بزرگی این ابرمرد که به قول خود خارجی ها مقام اول را در تغییر سرنوشت تاریخ دارد به جهانیان اثبات شود. البته شاید این مقام اولی در تغییر سرنوشت تاریخ هم یکی از دلایل بغض کینه توزان است.  حضرت عیسی بن مریم مقام 35 را داراست. اگرچه بین پیامبران هیچ اختلافی نیست ولی  طراحان این کارتون ها  این مطلب را نمی دانند و عمق دوست داری ما را از حضرت عیسی (ع) درک نمی کنند.  ملاعمر را می کشند و نامش را محمد می گذارند. واقعا انسان هایی  هستند که در این قرن 21 اطلاعات کافی ندارند، فقط باید گفت
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض  خود می بری زحمت ما می داری
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:45 عصر سه شنبه 84/11/11

بنام خدای بی همتا

اشهد ان لا اله الا الله

و اشهد و ان محمد رسوال الله

یک روزنامه دانمارکی به اسم دفاع از آزادی بیان می آید و کاریکاتوری را از حضرت رسول(ص) را  به شمایل طالبان ارائه می کند همه جا در جهان اسلام واکنش نشان می دهند تا روزنامه مذکور را واردار به عذر خواهی کنند ولی در ایران فعلا خبری نیست و همه در خواب غفلت هستند و انگار نه انگار که مسلمانند و غیرت دینی دارند. آقای سید عطاء الله مهاجرانی  به بیخیالی این جمع به خواب رفته که تصویر خاتم المرسلینشان هجو می شود و ککشان هم نمی گزد اشاره ظریفی در سایت مکتوب کرده است. از قرار معلوم ما سرگرم انرژی هسته ای و باج دادن به روسهای بااشتها هستیم، و تازه داریم دودره هم می شویم و روسها سرمان را شیره مالیده اند و بوی رفتن پرورنده به شورای امنیت هم به مشام می رسد و شاید آقایان نمی خواهند فعلا به دفاع از رسولشان به پردازند که بازی های دیگری در کار دارند. اگر تصویر حضرت رسول هجو می شود و ما بی غیرت ها رگ گردنمان بیرون نمی زند به علت نشناختن این انسان بزرگ است و دیگر تلاشی نکردیم که چهره او را به جهانیان بشناسانیم. اگر قرار است فیلمی ساخته شود تا زندگی این بزرگمرد را به تصویر بکشد داد و فغان به آسمان می رود که تصویر سازی از ایشان را خلاف می داند. خدا وکیلی به قول آقای مخملباف تاثیر فیلم عیسی بن مریم چند برابر فیلم ضعیف محمد رسولله است زیرا آن فیلم توانسته تصویر ی از حضرت عیسی ارائه داده و به زندگی خصوصی ایشان به پردازد. از فیلم الرساله(محمد رسوالله) مرحوم عقاد به قول مرحوم علی حاتمی فقط چند تصویر جنگ در ذهنمنان مانده و آن چیزی که به آن پرداخته نمی شود شخصیت خاتم المرسلین است.   در زمانی که ملا عمر و بن لادن خود را جانشین رسوالله معرفی می کنند چنین تصویر هایی را می توان انتظار داشت. آقای دکتر مهاجرانی قبلا در ماجرای کتاب سلمان رشدی کتاب زیبایی در نقد آن کتاب نوشتند و شبی یک ساعت بیشتر نخوابیدند تا آن کتاب تمام شد، حالا هم باید از اول شروع کرد و تا حضرت رسول را آن چنان که بوده  به جهان معرفی نکنیم، نباید خوابید.

 یا ایهالمدثر

قم....
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:44 عصر سه شنبه 84/10/13

بنام خدای بزرگ

نمی دانم چم شده خیلی این ترم گذشته درس های سنگینی داشتم و حسابی احساس خستگی می کنم. این مدیر گروهی هم شده یه بلای مضاعف اصلا وقت نمی کنم مقاله ی نیمه تمام خویش را ادامه بدم. نمی دانم فردا ساعت 11 با یه نفر قرار دارم یا ساعت 1 با 11 نفر. خلاصه باید یه مقداری هم به زندگیم برسم. الان ساعت از 2 گذشته ولی هنوز نماز ظهر را نخوندم.

گاهگداری برا دکتر مهاجرانی مطلب می فرستم که این چند سطر در سایت آقا عطا قابل دبدن است.

سلام آقای دکتر مهاجرانی
میلاد پیامبر صلح و دوستی بر شما مبارک انشائ الله سال 2006 سال صلح و صفا باشد اگر چه بوش از آن طرف دنیا هر روز دارد دندان های تیزش را به رخ می کشد و با هم پیمانانش دنبال ضربه زدن به کشور ماست. او خودش را فرستاده ی خدا می داند و از این طرف هم رییس جمهور ما را نیز امر مشتبه شده که فرستاده ی خداست و در هاله ای از نور دارد قدم بر می دارد در صورتی که در نوشته های هیچ یک از ائمه یا پیامبران چنین ادعایی وجود ندارد و این هاله های نور کار نقاشان مسیحی و مسلمان است که برای تقدس شخصیت های خویش چنین نقش کرده اند. بوش و احمدی نژاد نماد دین حکومتی هستند و شریعت را در بازی زمین فوتبال خویش می چرخانند و تا آن جا می توان تغییر ایجاد کرد که توپ به خارج از زمین نرود.
آقای جنتی قبلا گفته بود که ما میخواهیم کاری کنیم که جوانانمان به بهشت بروند. فعلا اگر چند صباح دیگر صبر کنیم علنا بهشت خرید و فروش می شود مگر در جوار امام رضا (ع) قبر ها را به قیمت های آن چنانی نمی فروشند و خریداران برای رفتن به بهشت این پول ها را می پردازند. هر حکومتی برای بستن دهان مخالفانش نیاز به شریعتی دارد که کسی از خط قرمز آن عبور نکند. شما قرائت های مختلف دینی را با دید تساهل و تسامح نوشتید و آن دیگری می گفت که هر کس ادعا می کند که قرائت جدیدی از دین دارد باید توی دهانش زد. او دین را با شریعت یکی فرض کرده بود و این خطرناک ترین قرائت است.

واقعا این ملتی که پولهای کلان برای خرید قبر در جوار بزرگان را می دهند نصیحت می کنم که این پولی که بدین طریق خرج می کنند را در راه خدا انفاق کنند بدانند که نتیجه ی بهتری می گیرند. در قرآن هم می گوید که خدا از اعمال به اندازه گودی ته خرما را در نظر دارد. نمی توان عمری را به گناه گذراند و با خرید قبر در جوار امامان به بهشت رسید که این کار با عدالت خداوندی در تضاد است. یک حدیث احتمالا نامعتبر داریم که می گوید اگر در مزاری یک شهید دفن گردد همه ی مردگان آن قبرستان مورد شفاعت قرار می گیرند و به همین خاطر است در جوار امامان اینقدر قبرها گران می شود زیرا متقاضی زیاد است. اگر چنین باشد که هارون الرشید که در جوار امام کاظم قرار دارد باید پشت سر او به بهشت برود!!! هرگز چنین نخواهد بود. پس ای مردم زیاد خدا را عبادت کنید و در اعمال خویش تفکر که مبادا عمر خویش را تلف کرده باشید.
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
28
:: بازدید دیروز ::
21
:: کل بازدیدها ::
357779

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::