سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 6:29 عصر شنبه 93/7/26

بنام خدا
سلام دوستان خوبم. زمان چون برق گذشت و یکهویی دیدیم به هفته هفتم کلاس ها رسیدیم. عمر برف و است و آفتاب تموز سعدی همواره نهیب زن است که برف پیری می آید و تقدیری نیست.

دیشب از ساعت یازده و نیم شب با آن که خیلی هم خوابم می آمد به دیدن فیلم چ از ابراهیم حاتمی کیا نشستم. من تمام فیلم های او را دیده ام فقط تعدادی از فیلم های کوتاه او را نتوانستم ببینم. حاتمی کیا دوباره به سراغ جنگ رفت. راستش بهترین فیلم های دفاع مقدس کارهای اوست و بجز چند نفری همچون ملاقلی پور خدا بیامرز و یکی دو نفر دیگر، فیلمساز دفاع مقدس کم داریم. اما دو روز از زندگی شهید دکتر مصطفی چمران در ماجرای حمله گروهک های جدایی طلب به پاوه دستمایه فیلم چ شده است. حاتمی کیا در دهه ششم عمر خویش دیگر تکنیک را بخوبی می داند کمتر می توان از او ایراد فنی گرفت که در این زمینه چیزی کم ندارد. نمونه اش در سقوط هلیکوپتر و فانتوم که بسیار خوب از کار درآمده اند قابل دیدن است. در قصه گویی نیز کم نمی آورد و در این فیلم 125 دقیقه ای کمتر انسان احساس خستگی می کند. مشکل اصلی فیلم حاتمی کیا تعدد شخصیت است. این تعدد شخصیت باعث شده است که او فرصت پرداختن به این همه شخصیت را نداشته باشد. حتی شخصیت مصطفی چمران نیز درست و حسابی پرداخت نمی شود. اگر ما از قبل حدودی از زندگی ایشان را نمی دانستیم اصلا معلوم نبود او چه کاره بوده است. فقط گفته می شود او نماینده دولت است. هنوز معلوم نیست که او چرا دانشگاه برکلی را رها و به جنوب لبنان رفته است؟ این به پرداخت زیادتری نیاز دارد.  مردم کرد در این قصه دو دسته اند یکی با پاسداران و دیگری جدایی طلب! نه علت این را می دانیم و نه علت آن را!  دکتر حمید عنایت چپ مارکسیست نماد جدایی طلبی است، شخصیت او که کلید اصلی این همه کشت و کشتار است در هاله ای از ابهام می ماند. آیا چپ مارکیسیتی بودن می تواند دلیل این جدایی طلبی خونین باشد. در این زمینه آنقدر سوالات زیاد است که از حد تصور بیرون است و پرداختن با تحقیق می توانست به بازسازی صحیح قسمتی از تاریخ انقلاب کمک کند.  وقتی اصغر به او می گوید تو را بیشتر چمران بازرگان دیدم تا چمران خمینی حتی علت این نیز معلوم نیست.  چون شخصیت اصغر درست و حسابی پرداخت نشده است آدم احساس تعجب می کند از این جمله! یعنی چون او به مذاکره به فرمانده گروه های جدایی طلب تن داده اهل تساهل و چمران بازرگان شده است؟   اتفاقا می خواستم بگویم در این فیلم چمران بیشتر چمران خمینی است زیرا مردانه می ایستد، صحنه جنگ را ترک نمی کند، اگرچه وزیر دفاع دولت بازرگان است و حضور او بیشتر در پشت جبهه نیاز است، اما او نمایندگی می کند اوج ایثار را در نمای زیبای حمل گاری مجروحان با زبان روزه در ماه رمضان با عرقی که لباس هایش را خیس کرده است. شخصیت اصغر به عنوان فرمانده سپاه پاوه پر از تناقض است. او می داند جدایی طلبان در بیمارستان به صغیر و کبیر رحم نکرده اند چرا می خواهد مردم بیچاره را از تنها جای امن پاوه  یعنی مقر سپاه پاسداران به کوچه و خیابان بفرستد تا گوشت قربانی شوند!  از ادمی چون او بعید است زیرا او بخاطر این مردم در زندان های شاه شکنجه شده و آثارش را به فلاحی و چمران نشان می دهد.  کاش ابراهیم با حوصله شخصیت های فلاحی و چمران را به عمق می برد و بجای فیلم خانوادگی چمران از همسر و کودکانش که از فرط زیادی مقداری ذق می زند،  به درون ذهن خداپرست و آرام او پا می گذاشت. مشکل حاتمی کیا عدم شناخت چمران است. جا داشت گوشه ای از دعاهای او را که به دکتر شریعتی نوشته در شب احیاء زمزمه می کرد آن موقع اوج مردم دوستی و راست  کرداری این بزرگمرد که هم استانی اینجانب است بیشتر مشخص می شد. کاش حاتمی کیا باز فیلم جنگی بسازد ولی کاش بیشتر راجع به شخصیت هایش فکر کند. یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:31 عصر یکشنبه 93/7/13

بنام خدا
سلام دوستان خوبم. اگرچه گفته‌ام که نوشتن را دوست دارم اما باید اعتراف کنم که کرختی عجیبی پیدا کرده‌ام و دست و دلم به نوشتن نمی رود و علت اصلی آن نداشتن موضوع یا مطلب درخور توجه است. امروز عید بزرگ اضحی و تعطیلی ایران! البته از روز قبل از عید هم بعد از ظهرش بخاطر برگزاری دعای عرفه تعطیل شد. راستش مردم ما عشق عجیبی به سالار شهیدان دارند وبه هر بهانه‌ای مربوط به امام حسین مملکت را تعطیل می کنند. دلم نمی‌خواهد کلاس هایم تعطیل شود زیرا در پایان نیمسال اگر ببینم قسمتی از سرفصل‌ها درس داده نشده یک جوری عذاب وجدان یا وجدان درد به سراغم می آید مخصوصا که امسال 15 شهریور مثلا کلاس‌ها شروع شده و علنا دوهفته از این نیمسال بجز کلاس دانشجویان ارشدم کلاس دیگری برگزار نشده!!. این‌که مردم ما در این روز چه‌کاری می کنند من سر در نمی آورم که چرا باید تعطیل باشند. می توان این عید را گرامی داشت و صبح به نماز عید هم رفت و  در عین حال تعطیل هم نبود! مثل ماه رمضان و شب‌های قدر که یک ساعتی دیر به سرکار می رویم.  راستش در هفته ای که تاسوعا و عاشورا هم در آن قرار می گیرد کلا باز تعطیل می شویم. البته ما که هستیم و سر کلاس هم می رویم اما وقتی کسی نیست یا یک یا دو نفر هستند چگونه می توان کلاس برگزار کرد! یک نفر آدم با شهامت می خواهد تا مقداری از این تعطیلی‌ها بکاهد. می توان روز تاسوعا را تعطیل نکرد زیرا در اکثر کتب تاریخی هم آمده است که حضرت ابوالفضل(ع) آز آخرین افرادی بوده است که در روز عاشورا شهید شده است! حال تعطیلی این روز باید ریشه یابی شود. می توان نورزو را یک هفته بجای سه هفته تعطیل بود و چرخ مملکت را چرخاند. می توان مقداری جهت کمک به اقتصاد مملکت کمتر به مسافرت رفت. خدا وکیلی هیچ جای دنیا اینقدر مردمش به مسافرت نمی روند. خیلی از فک و فامیل را می شناسم که عید که می شود چند خانواری ایران‌گردی را  شروع می کنند و با ماشین‌هایشان و این نیزین مفت به جاده می زنند و فوقش چادری بر می دارند و دو هفته‌ای خانه بدوشی و از این شهر به آن شهر!  ای کاش ما سالی یک بار مسافرت می رفتیم اما درست و حسابی. یک توری ثبت نام  می کردیم و هم جای مناسب برای خوابیدن هم با اتوبوس‌های مناسب که نه خستگی بماند و مساله‌ی دیگری و تازه کلی اطلاعات هم از کسانی که وظیفه‌این کار را داشتند بدست می آوردیم. مردم ما در عید روزی سی هزار نفر به دیدار حافظ می روند اما چند نفر از این سی هزار نفر می تواند ده دقیقه و فقط ده دقیقه زندگی حافظ را بازگو کند!  چند نفر از این سی چهل هزار نفری که به دیدار تخت جمشید می روند تاریخ این مکان را می دانند؟ ما باید مقداری بازنگری کنیم.   آیا کسی هست که این مطلب را جدی بگیرد!! یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
39
:: بازدید دیروز ::
32
:: کل بازدیدها ::
357822

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::