سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 6:0 صبح شنبه 88/5/17

والجبال اوتادا

رفتن به قله دماوند برای من به یک رویا تبدیل شده بود. مخصوصا که سنم نیز از 40 سال گذشته است و به قول معروف در سرازیری دوره دوم عمر خویش قرار دارم. اما خدا وکیلی دوست داشتم برای فرزندانم این به یادگار بماند که پدرشان در این سن و سال همت به خرج داده و به دماوند رفته تا آن ها در زندگیشان به تنبلی عادت نکنند. دیگر تقریبا قیدش را زده بودم تا دیدم دوباره بچه های کوه نوردی دانشگاه به مناسبت نیمه شعبان صعود به دماوند را تدارک دیده اند و از طریق اتوماسیون اداری و ایمیل های دانشگاه به اطلاع همه رسانده اند.  من ثبت نام نکرده بودم اما بعد از این که شیرکوه یزد را با آنان فتح کرده بودم، آن ها خودشان مرا در فهرست قرار داده بودند و چند روز پیش زنگ زدند و آخرین هماهنگی ها را انجام دادند و به قولی مرا در رو در بایستی قرار دادند که باید بیایی! سفر روز سه شنبه آغاز می شد و من یک شنبه به بازارچه صدف رفتم و از برادر آقای دکتر علیمحمدی مقدار دیگری تجهیزات خریدم که باز نزدیک به 125000 تومان پول پرداخت کردم. برای سفر به شیرکوه نیز 230000 تومان خرج کرده بودم. ورزش کوه نوردی به نظر من از آن ورزش های پر خرج است و هر کدام از تجهیزاتش اگر قرار باشد یک جنس مناسبی باشد بسیار گران است و نمی دانم چرا یکی از مسئولین مملکتی این ورزش را جزء ورزش های بسیار ارزان خطاب کرده بود! کیسه خواب حتما نیاز بود و لباس گرم در وسطای تابستان که قله هیچوقت بهار هم ندارد و فصلش زمستان مطلق است! مهندس عباسی فر کوهنورد بزرگ دانشگاه هم نمی توانست بیاید و این یعنی نگرانی مضاعف! او بسیار با تدبیر در این گونه سفر ها عمل می کند و یک مدیر تمام و کمال است و در شیرکوه آن را شاهد بودم. بهر حال صبح سه شنبه با کوله پشتی نزدیک به بیست کیلوگرم سفر آغاز شد. و باز در امامزاده جعفر در پیچ راهجرد در کنار کوه شاه قیصر صبحانه که این بار عابدین بخشی لطف کرده بود و نان بربری تهیه کرده بود صرف شد و لیوان شیشه ای ام در همین امامزاده شکست. دلیلش نیز این بود که یکی لیوان نداشت و من تنیلی کردم که از کوله ام به او لیوان بدهم. خدا همیشه این گونه با من نقد حساب می کند و من باز فراموش می کنم. وقتی سر سفره نشستم و دیدم که احسان لیوان ندارد و من لیوان اضافه خویش را به او ندادم ته دل گفتم که لیوان می شکند و البته به حق چنین شد تا من درس عبرت بگیرم! خوشبختانه لیوان فلزی نیز همراه داشتم تا برای ادامه سفز مشکلی پیش نیاید. اگر یکی از وسایلت در کوه کم باشد نمی توانی تهیه کنی زیرا اینجا دیگر سربالایی است و کوله پشتی و سختی که همه به یک گرمش نیز فکر می کنند. هیچکس حاضر نیست حتی یک وسیله اضافه بردارد زیرا بردنش و آوردنش واقعا سخت است.

ادامه دارد
یا حق

¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
6
:: بازدید دیروز ::
45
:: کل بازدیدها ::
356715

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::