سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 8:29 عصر چهارشنبه 87/9/27

بنام خدای ابراهیم

هر سال که ایام حج شروع می شود یک جورایی هوس حج به سرم می زند و حالم گرفته می شود که اونجا نیستم. خوش بحال ساکنان مکه هر سال حج دارند، باز هر سال باید مکه را ترک کنند وقتی روز هشتم ذی الحجه که میرسد مگس هم در مکه نباید پر بزند  مگر کسانی که عذر دارند و همه باید به سرزمین عرفات بروند. ماشین هایی وجود دارند که همه را می رسانند. تجربه ی سالها برگزاری حج در سرزمین وحی سعودی ها را با تجربه کرده است و حتی تا پایان شب اتوبوس هایی برای جامانده ها در نظر گرفته اند که مجانا به سرزمین عرفات  افراد جامانده را می رساند. رسیدن شب به عرفات در تاریکی سفر به ناشناخته هاست تا صبح عرفات بدمد و خود را در زیر چادر با لباس احرام ببینی. و چقدر این لباس احرام برای که ما که اهل دشداشه و اینجور لباس ها نبوده ایم سخت است. ما قبلا حمام عمومی رفته ایم و از لنگ استفاده کرده ایم باز نشستن به گونه ای که عورتین پیدا نباشد برایمان امکان پذیر بود ولی بعضی از دوستان بسیار معذب بودند. دکتر شریعتی می گوید بدین دلیل این سرزمین عرفات نام گرفته چون آدم و حوا در این سرزمین بعد از هبوط یکیدیگر را شناخته اند در روز عرفه ما شیعیان دعای  پرفیض عرفه را بیاد سرور  و سالار شهیدان زمزمه می کنیم. و کاری آدم در آن روز ندارد. از چادر ها بیرون زدم و تا پای کوهی رفتم که ان را جبل الرحمه می نامیدند. فکر کردم اینجا سرزمین غدیر است پرسیدم گفتند اینجا نیست ولی خطبه هایی از حضرت رسول در پای این کوه ثبت است. عرفات تو را به مشعر می رساند. غروب عرفات که انجام شد باید یک مسیر شش کیلومتری را از عرفات به مشعر بروی. اتوبوس های ما که با کاروان های روسیه بودیم از همه بی نظم تر بودند و ما  را تا حد امکان دیر به سرزمین مشعر رساندند. و تقریبا یک جای برای ما 24 نفر دانشجوی مسکو با یکدیگر نبود و ما خود را بزور در میان افراد  دیگر بصورت پراکنده جا دادیم . خیلی ها بخاطر تنیلی و سبکباری ملافه های خویش را با خود نیاورده بودند و تا صبح از سرما قدم زدند.  هیچ امکاناتی در مشعر وجود ندارد حتی دستشویی درست حسابی هم نیست از چادر هم که خبری نیست و شب سخت مشعر فرا رسیده است در یک وسط دره 4 میلیون آدم سرگردانند مثل گله بی چوپان مثل روز قیامت که منتظر حساب و کتابی فقط باید سنگ هایی که مورد نیازد در روزهای وقوف در منی را میخواهی جمع آوری کنی، حداقل 7 سنگ برای  روز اول  و 42 سنگ برای دو روز دیگری که در منی می مانی  برای  رمی جمرات. البته چون تعداد سنگ هایی که به هدف می زنی شمرده می شود باید سنگ های اضافی همراه برداشت. دکتر شریعتی اصرار عجیبی دارد که از دل حج یک جهاد واقعی بیرون بکشد. می گوید سنگ ها باید از فندق بزرگتر و از گردو کوچکتر باشند و باید مثل گلوله شلیک گردند. کاروان روس ها هیچ برنامه ای برای غذا زائران ندارند و ما با خود کنسرو و چیزهای دیگر برداشته بودیم که بارمان را سنگینتر کرده بود. دو نفر از همکاران هم خودشان نیامده بودند و فقط خانم هایشان را به ما سپرده بودند که باید مواظب آن ها نیز می بودیم و لااقل بارهایشان را جابجا می کردیم. سنگ ها را جمع آوری نمودیم، هر چه اهل تسنن دنبال ریگ بودند ما دنبال سنگ های درشتر و چون آنها درشت هایش را سوا کرده بودند کار ما خیلی راحت بود. وقتی میدیدند ما چه سنگ هایی را انتخاب می کنیم یک چپی هم بما نگاه می کردند. خلاصه بعد از جمع آوری سنگ ها کار دیگری نداشتیم باز دکتر شریعتی می گوید فقط باید در این شب فکر کرد درست نممی دانم که کی خوابیدم و به یاد شب هایی می افتادم که در اراک روی پشت بام می خوابیدم و چقدر شب پرستاره ای است این شب مشعر. صبح دهم شروع شده بود. حمله به سرزمین منی برای رمی جمرات. اهل تسنن با خواندن نماز صبح می توانند به سرزمین منی بروند ولی  برای شیعه فرمان حمله با طلوع آفتاب می رسد مثل فرمان از طرف خداست. ولله نورالسموات والارض و این نور مهمترین نور خورشید برای من بود. فرمان حمله ی آغازی نبرد با شیطان......

ادامه دارد


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
64
:: بازدید دیروز ::
45
:: کل بازدیدها ::
356773

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::